بانک مسکن
بانک مسکن

بانک مسکن

تئوری حسابداری بلکویی - فصل سوم

 حسابداری هنری است که بر حسب پول عملیاتی را که دارای ویژگی های مالی هستند را ثبت طبقه بندی و تلخیص میکند .

تعریف دیگر حسابداری آن را فعالیت خدماتی میداند و وظیفه آن را ارایه اطلاعات کمی درباره مسایل اقتصادی میداند .بلکویی چنین استنباط میکند که حسابداری یک هنر یا یک فعالیت خدماتی است و در برگیرنده مجموعه ای از روشهاست که به نظر میرسد برای رشته های خاص علمی مفید واقع شود.

 

بلکویی به بررسی تصویرهایی که روند تکاملی حسابداری مالی را شکل داده اند پرداخته و تصویرها را به صورت زیر بیان میکند.

حسابداری به عنوان یک زبان ، به عنوان یک ثبت تاریخی ،یک واقعیت اقتصاد کنونی ،یک سیستم اطلاعاتی ،به عنوان یک کالا ،به عنوان یک مکتب عقیدتی .

1-1-3 حسابداری به عنوان یک مکتب عقیدتی

عقیده (ایدئولوژی) یک دیدگاه جهانی یا نوعی جهان‌بینی است که ما را با پایگاه یا موضع طبقه‌های گوناگون مرتبط می‌سازد.

حسابداری یک پدیده عقیدتی (ایدئولوژیک) است یعنی ابزار یا وسیله‌ای است برای حفظ و مشروعیت بخشیدن به نظام‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کنونی. کارل مارکس بر این باور است که حسابداری شکلی از آگاهی غلط را دوام می‌بخشد و ابزار یا وسیله‌ای است برای گیج کردن و به رمز و راز در آوردن امور، ولی در جهت آشکار ساختن ماهیت واقعی روابط اجتماعی که تشکیل دهنده تلاش‌های خلاق یا مولد هستند، گامی بر نمی‌دارد.

وبر توانسته است این پنداشت یا برداشت از حسابداری را که در آن چیزی جز ابزاری در دست خردگرایی یا عقلانیت اقتصادی نیست به بهترین شکل ممکن به نمایش بگذارد. زیرا او خردگرایی رسمی یک عمل اقتصادی را بدین‌گونه تعریف می‌کند: «میزان یا حدود محاسبه کمی یا حسابداری که از نظر فنی امکان‌پذیر است و در دنیای واقعی می‌توان آن را به کار برد». همین دیدگاه به شیوه‌ای عالی به وسیله هیل برونر مورد تاکید قرار می‌گیرد، زیرا او می‌گوید:

دیدگاه سرمایه‌داری در مرحله عمل موجب می‌شود تا واحد پول به ابزاری بخردانه (برای محاسبه هزینه سود) تبدیل شود و در این رهگذر دفترداری ثبت دوطرفه به عنوان یک برج یادبود در می‌آید... محاسبه هزینه سود که اصولاً محصول یا ره‌‌آورد مسیر تکاملی عقلانیت اقتصادی است، به نوبه خود در برابر این عقلانیت واکنش نشان می‌دهد؛ از طریق متبلور ساختن و ارائه تعریف (تعبین مقادیر) عددی می‌کوشد، منطق واحد تجاری را تقویت نماید.

2-1-3 حسابداری به عنوان یک زبان

حسابداری زبان تجارت است. در واقع، حسابداری یکی از ابزارها یا وسایلی است که اطلاعات مربوط به یک واحد تجاری را انتقال می‌دهد.

حسابداری، به عنوان زبان تجارت با سایر زبان‌ها وجوه مشترک زیادی دارد. فعالیت‌های گوناگون تجاری یک شرکت با استفاده از زبان حسابداری در گزارش‌های مالی ارائه می‌شود درست همان گونه که رویدادهای خبری به زبان انگلیسی در روزنامه‌ها گزارش می‌شود، برای بیان رویدادی که در حسابداری رخ می‌دهد نه تنها افراد با خطر درک نادرست (سوءتفاهم) بلکه با ریسک‌هایی روبه‌رو می‌شوند که در سایه رویارویی با عدد جعلی باید تحمل کنند و جریمه آن را بپردازند، یعنی فرد یا باید دروغ بگوید یا نقض عهد نماید. برای این‌که زبان، کارکردی اثربخش داشته باشد، قابل مقایسه بودن گزارش‌های مالی الزامی است. چه این‌که این زبان انگلیسی یا زبان حسابداری باشد. از سوی دیگر، زبان باید انعطاف پذیر باشد تا خود را با محیط در حال تغییر، وفق دهد.

هاز زبان را به صورت زیر تعریف می‌کند:

نمادهایی که انسان به کار می‌برد از نوع نشانه‌هایی نیستند که به صورت تصادفی منظم شده باشند و او را در راه به تصویر درآوردن ماخذ پراکنده و جدا از هم رهنمون گردند. بلکه نمادهایی را که انسان به کار می‌برد به شیوه‌ای منظم یا براساس الگوهایی تنظیم شده‌اند. قواعد مشخصی برکاربرد آنها حاکم است. این نظم از نمادها را زبان می‌نامند و قواعدی که براگلو سازی و کاربرد نمادها اثر می‌گذارد، دستور زبان را به وجود می‌آورد.

این تعریف و تعریف‌های دیگر بیانگر این هستند که زبان از دو بخش تشکیل شده است؛ نمادها و قواعد دستوری. از این رو شناخت حسابداری به عنوان یک زبان بر پایه شناخت این دو جزء قرار دارد؛ دو جزیی که به عنوان دو سطح از حسابداری مطرح‌اند و در ارتباط با آن می‌توان به طریق زیر استدلال کرد:

1. این نمادها یا علامت‌های لغوی زبان واحدهای معنی‌دار یا واژگان مشخص (قابل شناخت) در یک زبان هستند. این نمادها موضوع‌های زبان شناسی هستند که برای معرفی مفاهیم خاصی به کار برده می‌شوند. در حسابداری تمثیل‌های نمادین وجود دارد. برای مثال: ساندویچ فروشی مک دونالد، برای رشته حسابداری کلمه‌ها، اعداد، بدهکار و بستانکار را به عنوان تنها نمادهای مورد قبول و منحصر به فرد تعریف کرده است.

2. مقصود از قواعد دستوری یک زبان، ترتیب یا نظمی است که در یک زبان برای ترکیب لغات به کاربرده می‌شود. در حسابداری، مقصود از قواعد دستوری مجموعه‌ای کلی از رویه‌هایی است که برای خلق همه داده‌های متعلق به واحد تجاری مورد استفاده قرار می‌گیرند. جین وجوه مشترک قواعد دستوری، قواعد حسابداری را به صورت زیر بیان می‌کند.

3-1-2 حسابداری به عنوان یک ثبت تاریخی

به طور کلی در این دیدگاه، حسابداری را به عنوان وسیله‌ای برای ارائه پیشینه یک سازمان و داد و ستدهایی که با محیط خود داشته است، می‌دانند. ثبت‌های حسابداری تاریخچه‌ای از «مباشرت» مدیر بر منابع یا دارایی‌های مالک ارائه می‌کند (چه برای مالک و چه برای سهامداران شرکت). اصولاً دیدگاه مبتنی بر مباشرت یکی از چهر‌ه‌های رابطه نمایندگی (برای مالک است)، که در آن فرض می‌شود نماینده از دارایی‌های مالک حفاظت می‌نماید.

برن برگ چهار دوره را از یکدیگر متمایز نموده است.

1. دوره مباشرت محض

2. دوره مباشرت سنتی

3. دوره به کارگیری دارایی‌ها

4. دوره نامحدود و بی‌پایان

در دوره نخست به نیاز به نماینده‌ای اشاره می‌کنند که دارایی‌ها را دست نخورده به موکل برمی‌گرداند (و او در راه انجام دادن وظیفه مباشرت حداقل وظیفه‌های ذی‌ربط را انجام می‌دهد). در این دوره تصور بر این است که افشای داده‌های ترازنامه کافی باشد. در دوره سوم به مسئله نیاز به وجود نماینده‌ای اشاره می‌شود که برای به کارگیری یا استفاده نمودن از دارایی‌ها طبق برنامه‌های مورد توافق ابتکار عمل به خرج دهد و دارای بینش لازم باشد. در این دوره، علاوه بر ترازنامه، برای ارزیابی عملکرد باید داده‌هایی را در زمینه استفاده اثربخش از دارایی‌ها ارائه کرد. سرانجام دوره بی‌پایان از طریق نشان دادن انعطاف پذیری بیشتر در استفاده از دارایی‌ها و اجازه دادن به عامل یا نماینده جهت تعیین مسیر استفاده از دارایی‌ها از دوره «به کارگیری دارایی‌ها» متفاوت است. برن برگ دیدگاه آخر را به صورت زیر توضیح می‌دهد:

این دوره نه تنها مستلزم تعیین مسیر تخستین است، بلکه باید مقطعی از زمان را که این مسیرها باید تغییر کنند، مشخص سازد. وظیفه مباشر، همانند کنترل راهبردی، نیازمند این است که مقدار زیادی از مسئولیت‌ها را بپذیرد. احتمالاً ویژگی «گروه کاری یا گروه ضربت» این باشد که دارای ساختار نیست و با مقدار زیادی عدم اطمینان رو‌به‌رو می‌باشد. چنین دیدگاهی موید این است که ما سیستم گزارشگری خود را همانند رئیس یا مسئولی تلقی می‌کنیم که بین صخره‌های بلند با سیستم ارتباطات بسیار ضعیف منگنه شده باشد. از یک سوء با نیاز به اطلاعات دقیق، و از سوی دیگر، با ریسک ناشی از افزایش ابهام و تحمل اضافه بار اطلاعات و پیچیدگی‌های بسیار زیاد، روبه‌رو می‌شود.

4-1-3 حسابداری به عنوان یک واقعیت اقتصادی کنونی

از این دیدگاه حسابداری وسیله‌ای است که واقعیت‌های اقتصادی کنونی را منعکس می‌نماید. نظر اصلی طرفداران دیدگاه مزبور این است که ترازنامه و صورت سود زیان باید برمبنای یک مبنای ارزشی قرار گیرند که بیشتر واقعیت اقتصادی را منعکس می‌نمایند و نه هزینه‌های تاریخی را این روش که به عنوان بهترین روش برای منعکس کردن واقعیت‌های اقتصادی است بر ارزش‌های جاری و آتی (و نه ارزش‌های تاریخی) تاکید می‌نماید. هدف اصلی ارائه چنین تصویری از حسابداری این است که سود حقیقی تعیین شود.

5-1-3 حسابداری به عنوان یک سیستم اطلاعاتی

همیشه از زاویه یک سیستم اطلاعاتی به حسابداری نگاه کرده‌اند. اساس فرض بر این قرار دارد که حسابداری فرایندی است که منبع اطلاعاتی یا انتقال دهنده اطلاعات (معمولاً حسابدار) یک جریان ارتباطی و مجموعه‌ای از دریافت کنندگان (استفاده کنندگان برون سازمانی) را به هم مرتبط می‌سازد. اصولاً هنگامی که حسابداری به عنوان یک فرایند ارتباطی مورد ملاحظه قرار گیرد می‌توان آن را به بهترین شکل بدین گونه تعریف کرد: فرایند به رمز در آوردن مشاهدات به زبان سیستم حسابداری، استفاده از نشانه‌ها، علامت‌ها و گزارش‌های این سیستم و از رمز خارج کردن و انتقال دادن نتیجه.

برتری چنین تصویری از حسابداری، به عنوان یک سیستم اطلاعاتی، به صورت زیر بیان می‌شود: دیگر نیازی نیست که سیستم‌های گوناگون حسابداری را برحسب توانایی آنها در ارائه سود واقعی یا برحسب صداقتی که بدان وسیله تاریخ را ترسیم می‌نمایند، توجیه کرد. تا زمانی که استفاده کنندگان اطلاعات را مفید می‌دانند، می‌توان سودمندی این سیستم را به اثبات رسانید.

6-1-3 حسابداری به عنوان یک کالا

به حسابداری از این زاویه نیز نگاه می‌کنند که اطلاعات ایجاد شده به وسیله آن چیزی جز یک قلم کالا نیست که در نتیجه فعالیت اقتصادی به دست می‌آید: علت وجود حسابداری این است که اطلاعات خاص مورد تقاضاست و حسابداران تمایل به ارائه این اطلاعات دارند و از عهده چنین کاری هم بر می‌آیند؛ حسابداری به عنوان یک کالای عمومی، زمینه مناسبی را برای تدوین مقرارت فراهم می‌آورد و بر سیاست عمومی و نظارت برانواع قراردادهایی که بین سازمان و عوامل محیطی منعقد می‌شود، اثر می‌گذارد.

2- روشهای سنتی تدوین و ارایه تئوری حسابداری را نام ببرید؟

روش‌‌های غیرنظری (غیر تئوریک)

روش استنتاجی (قیاسی)

روش استقرایی

روش اخلاقی

روش جامعه شناسی، و

روش اقتصادی

3- روند تکاملی حسابداری مالی را نام ببرید و یک مورد را توضیح دهید.)توجه بفرمایید فقط یک مورد توضیح داده شود.)

-1-3 حسابداری به عنوان یک مکتب عقیدتی

عقیده (ایدئولوژی) یک دیدگاه جهانی یا نوعی جهان‌بینی است که ما را با پایگاه یا موضع طبقه‌های گوناگون مرتبط می‌سازد.

حسابداری یک پدیده عقیدتی (ایدئولوژیک) است یعنی ابزار یا وسیله‌ای است برای حفظ و مشروعیت بخشیدن به نظام‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کنونی. کارل مارکس بر این باور است که حسابداری شکلی از آگاهی غلط را دوام می‌بخشد و ابزار یا وسیله‌ای است برای گیج کردن و به رمز و راز در آوردن امور، ولی در جهت آشکار ساختن ماهیت واقعی روابط اجتماعی که تشکیل دهنده تلاش‌های خلاق یا مولد هستند، گامی بر نمی‌دارد.

وبر توانسته است این پنداشت یا برداشت از حسابداری را که در آن چیزی جز ابزاری در دست خردگرایی یا عقلانیت اقتصادی نیست به بهترین شکل ممکن به نمایش بگذارد. زیرا او خردگرایی رسمی یک عمل اقتصادی را بدین‌گونه تعریف می‌کند: «میزان یا حدود محاسبه کمی یا حسابداری که از نظر فنی امکان‌پذیر است و در دنیای واقعی می‌توان آن را به کار برد». همین دیدگاه به شیوه‌ای عالی به وسیله هیل برونر مورد تاکید قرار می‌گیرد، زیرا او می‌گوید:

دیدگاه سرمایه‌داری در مرحله عمل موجب می‌شود تا واحد پول به ابزاری بخردانه (برای محاسبه هزینه سود) تبدیل شود و در این رهگذر دفترداری ثبت دوطرفه به عنوان یک برج یادبود در می‌آید... محاسبه هزینه سود که اصولاً محصول یا ره‌‌آورد مسیر تکاملی عقلانیت اقتصادی است، به نوبه خود در برابر این عقلانیت واکنش نشان می‌دهد؛ از طریق متبلور ساختن و ارائه تعریف (تعبین مقادیر) عددی می‌کوشد، منطق واحد تجاری را تقویت نماید.

2-1-3 حسابداری به عنوان یک زبان

حسابداری زبان تجارت است. در واقع، حسابداری یکی از ابزارها یا وسایلی است که اطلاعات مربوط به یک واحد تجاری را انتقال می‌دهد.

حسابداری، به عنوان زبان تجارت با سایر زبان‌ها وجوه مشترک زیادی دارد. فعالیت‌های گوناگون تجاری یک شرکت با استفاده از زبان حسابداری در گزارش‌های مالی ارائه می‌شود درست همان گونه که رویدادهای خبری به زبان انگلیسی در روزنامه‌ها گزارش می‌شود، برای بیان رویدادی که در حسابداری رخ می‌دهد نه تنها افراد با خطر درک نادرست (سوءتفاهم) بلکه با ریسک‌هایی روبه‌رو می‌شوند که در سایه رویارویی با عدد جعلی باید تحمل کنند و جریمه آن را بپردازند، یعنی فرد یا باید دروغ بگوید یا نقض عهد نماید. برای این‌که زبان، کارکردی اثربخش داشته باشد، قابل مقایسه بودن گزارش‌های مالی الزامی است. چه این‌که این زبان انگلیسی یا زبان حسابداری باشد. از سوی دیگر، زبان باید انعطاف پذیر باشد تا خود را با محیط در حال تغییر، وفق دهد.

هاز زبان را به صورت زیر تعریف می‌کند:

نمادهایی که انسان به کار می‌برد از نوع نشانه‌هایی نیستند که به صورت تصادفی منظم شده باشند و او را در راه به تصویر درآوردن ماخذ پراکنده و جدا از هم رهنمون گردند. بلکه نمادهایی را که انسان به کار می‌برد به شیوه‌ای منظم یا براساس الگوهایی تنظیم شده‌اند. قواعد مشخصی برکاربرد آنها حاکم است. این نظم از نمادها را زبان می‌نامند و قواعدی که براگلو سازی و کاربرد نمادها اثر می‌گذارد، دستور زبان را به وجود می‌آورد.

این تعریف و تعریف‌های دیگر بیانگر این هستند که زبان از دو بخش تشکیل شده است؛ نمادها و قواعد دستوری. از این رو شناخت حسابداری به عنوان یک زبان بر پایه شناخت این دو جزء قرار دارد؛ دو جزیی که به عنوان دو سطح از حسابداری مطرح‌اند و در ارتباط با آن می‌توان به طریق زیر استدلال کرد:

3. این نمادها یا علامت‌های لغوی زبان واحدهای معنی‌دار یا واژگان مشخص (قابل شناخت) در یک زبان هستند. این نمادها موضوع‌های زبان شناسی هستند که برای معرفی مفاهیم خاصی به کار برده می‌شوند. در حسابداری تمثیل‌های نمادین وجود دارد. برای مثال: ساندویچ فروشی مک دونالد، برای رشته حسابداری کلمه‌ها، اعداد، بدهکار و بستانکار را به عنوان تنها نمادهای مورد قبول و منحصر به فرد تعریف کرده است.

4. مقصود از قواعد دستوری یک زبان، ترتیب یا نظمی است که در یک زبان برای ترکیب لغات به کاربرده می‌شود. در حسابداری، مقصود از قواعد دستوری مجموعه‌ای کلی از رویه‌هایی است که برای خلق همه داده‌های متعلق به واحد تجاری مورد استفاده قرار می‌گیرند. جین وجوه مشترک قواعد دستوری، قواعد حسابداری را به صورت زیر بیان می‌کند.

3-1-2 حسابداری به عنوان یک ثبت تاریخی

به طور کلی در این دیدگاه، حسابداری را به عنوان وسیله‌ای برای ارائه پیشینه یک سازمان و داد و ستدهایی که با محیط خود داشته است، می‌دانند. ثبت‌های حسابداری تاریخچه‌ای از «مباشرت» مدیر بر منابع یا دارایی‌های مالک ارائه می‌کند (چه برای مالک و چه برای سهامداران شرکت). اصولاً دیدگاه مبتنی بر مباشرت یکی از چهر‌ه‌های رابطه نمایندگی (برای مالک است)، که در آن فرض می‌شود نماینده از دارایی‌های مالک حفاظت می‌نماید.

برن برگ چهار دوره را از یکدیگر متمایز نموده است.

5. دوره مباشرت محض

6. دوره مباشرت سنتی

7. دوره به کارگیری دارایی‌ها

8. دوره نامحدود و بی‌پایان

در دوره نخست به نیاز به نماینده‌ای اشاره می‌کنند که دارایی‌ها را دست نخورده به موکل برمی‌گرداند (و او در راه انجام دادن وظیفه مباشرت حداقل وظیفه‌های ذی‌ربط را انجام می‌دهد). در این دوره تصور بر این است که افشای داده‌های ترازنامه کافی باشد. در دوره سوم به مسئله نیاز به وجود نماینده‌ای اشاره می‌شود که برای به کارگیری یا استفاده نمودن از دارایی‌ها طبق برنامه‌های مورد توافق ابتکار عمل به خرج دهد و دارای بینش لازم باشد. در این دوره، علاوه بر ترازنامه، برای ارزیابی عملکرد باید داده‌هایی را در زمینه استفاده اثربخش از دارایی‌ها ارائه کرد. سرانجام دوره بی‌پایان از طریق نشان دادن انعطاف پذیری بیشتر در استفاده از دارایی‌ها و اجازه دادن به عامل یا نماینده جهت تعیین مسیر استفاده از دارایی‌ها از دوره «به کارگیری دارایی‌ها» متفاوت است. برن برگ دیدگاه آخر را به صورت زیر توضیح می‌دهد:

این دوره نه تنها مستلزم تعیین مسیر تخستین است، بلکه باید مقطعی از زمان را که این مسیرها باید تغییر کنند، مشخص سازد. وظیفه مباشر، همانند کنترل راهبردی، نیازمند این است که مقدار زیادی از مسئولیت‌ها را بپذیرد. احتمالاً ویژگی «گروه کاری یا گروه ضربت» این باشد که دارای ساختار نیست و با مقدار زیادی عدم اطمینان رو‌به‌رو می‌باشد. چنین دیدگاهی موید این است که ما سیستم گزارشگری خود را همانند رئیس یا مسئولی تلقی می‌کنیم که بین صخره‌های بلند با سیستم ارتباطات بسیار ضعیف منگنه شده باشد. از یک سوء با نیاز به اطلاعات دقیق، و از سوی دیگر، با ریسک ناشی از افزایش ابهام و تحمل اضافه بار اطلاعات و پیچیدگی‌های بسیار زیاد، روبه‌رو می‌شود.

4-1-3 حسابداری به عنوان یک واقعیت اقتصادی کنونی

از این دیدگاه حسابداری وسیله‌ای است که واقعیت‌های اقتصادی کنونی را منعکس می‌نماید. نظر اصلی طرفداران دیدگاه مزبور این است که ترازنامه و صورت سود زیان باید برمبنای یک مبنای ارزشی قرار گیرند که بیشتر واقعیت اقتصادی را منعکس می‌نمایند و نه هزینه‌های تاریخی را این روش که به عنوان بهترین روش برای منعکس کردن واقعیت‌های اقتصادی است بر ارزش‌های جاری و آتی (و نه ارزش‌های تاریخی) تاکید می‌نماید. هدف اصلی ارائه چنین تصویری از حسابداری این است که سود حقیقی تعیین شود.

5-1-3 حسابداری به عنوان یک سیستم اطلاعاتی

همیشه از زاویه یک سیستم اطلاعاتی به حسابداری نگاه کرده‌اند. اساس فرض بر این قرار دارد که حسابداری فرایندی است که منبع اطلاعاتی یا انتقال دهنده اطلاعات (معمولاً حسابدار) یک جریان ارتباطی و مجموعه‌ای از دریافت کنندگان (استفاده کنندگان برون سازمانی) را به هم مرتبط می‌سازد. اصولاً هنگامی که حسابداری به عنوان یک فرایند ارتباطی مورد ملاحظه قرار گیرد می‌توان آن را به بهترین شکل بدین گونه تعریف کرد: فرایند به رمز در آوردن مشاهدات به زبان سیستم حسابداری، استفاده از نشانه‌ها، علامت‌ها و گزارش‌های این سیستم و از رمز خارج کردن و انتقال دادن نتیجه.

برتری چنین تصویری از حسابداری، به عنوان یک سیستم اطلاعاتی، به صورت زیر بیان می‌شود: دیگر نیازی نیست که سیستم‌های گوناگون حسابداری را برحسب توانایی آنها در ارائه سود واقعی یا برحسب صداقتی که بدان وسیله تاریخ را ترسیم می‌نمایند، توجیه کرد. تا زمانی که استفاده کنندگان اطلاعات را مفید می‌دانند، می‌توان سودمندی این سیستم را به اثبات رسانید.

6-1-3 حسابداری به عنوان یک کالا

به حسابداری از این زاویه نیز نگاه می‌کنند که اطلاعات ایجاد شده به وسیله آن چیزی جز یک قلم کالا نیست که در نتیجه فعالیت اقتصادی به دست می‌آید: علت وجود حسابداری این است که اطلاعات خاص مورد تقاضاست و حسابداران تمایل به ارائه این اطلاعات دارند و از عهده چنین کاری هم بر می‌آیند؛ حسابداری به عنوان یک کالای عمومی، زمینه مناسبی را برای تدوین مقرارت فراهم می‌آورد و بر سیاست عمومی و نظارت برانواع قراردادهایی که بین سازمان و عوامل محیطی منعقد می‌شود، اثر می‌گذارد.

4- نظر مچلاپ را در خصوص تدوین و ارایه یک تئوری شرح دهید.

فرایند تدوین و ارائه تئوری حسابداری باید از طریق تایید تئوری یا اعتبار بخشیدن به آن تکمیل شود. مچلاپ فرایند مزبور را به شرح زیر تعریف می‌کند:

که تئوری باید دستخوش یک آزمون منطقی یا تجربی قرار گیرد تا صحت آن تایید شود. اگر تئوری پایه ریاضی دارد، این تایید باید بر مبنای تداوم منطق قابل پیش‌بینی باشد. اگر تئوری بر پایه یک پدیده اجتماعی یا فیزیکی قرار گرفته است باید بتوان بر پایه تداوم منطقی این تایید را پیش‌بینی کرد و اگر این تئوری بر پایه پدیده اجتماعی یا فیزیکی قرار گرفته باشد باید بتوان براساس رابطه بین رویدادهای استنتاجی (قیاسی) و مشاهده‌هایی که در دنیای واقعی می‌شود این تایید را پیش‌بینی کرد.

بنابراین، تئوری حسابداری باید نتیجه دو فرایند باشد: فرایند تدوین و ارائه تئوری و فرایند تئوری یک تئوری مفروض (ارائه شده) در حسابداری باید بتواند پدیده حسابداری را شرح دهد و آن را پیش بینی کند: هنگامی که چنین پدیده‌هایی به وجود آیند، باید آنها را به عنوان تایید این تئوری به حساب آورد. اگر تئوری نتواند نتیجه‌های مورد انتظار را به بار آورد با یک تئوری «بهتر» جایگزین خواهد شد.

5- برای تدوین تئوری چه روشهایی وجود دارد و چگونه آزمون میشود؟

1-غیرنظری (غیر تئوریک)، عملی یا قابل اجرا (غیررسمی).

2-نظری (تئوریک)

الف) استنتاجی یا قیاسی؛

ب) استقرایی؛

پ) اخلاقی؛

ت) جامعه‌شناسی؛

ث) اقتصادی؛

ج) ترکیبی؛

تئوری حسابداری باید تایید شود که مورد قبول واقع شود در روش سنتی برای ارایه تئوری جنبه عملی حسابداری با فرایند تایید مترادف بوده است و در روش های جدید تلاش هایی صورت گرفته است تا تئوری حسابداری به صورت منطقی یا تجربی تایید شود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد